سفارش تبلیغ
صبا ویژن



تابستان 1386 - کام دل

   

وقتی با کسی که که خیلی با خدا رابطه ی خوبی داره و همیشه خدارو حس می کنه و غیر از اون همه رو کوچیک می دونه هر کدوم رو سر جای خودش خیلی بزرک حرف میزنم یا می بینمش می فهمم که  چه بیخود به این در و اون در می زنم و به نتیجه نمی رسم ولی اون فقط بازدن یه در خیلی زود به بهترین نتیجه می رسه آرامش تمام وجودش رو گرفته و همش به خاطر اینه که ما زدیم جاده خاکی

           صلاح کار کجا ومن خراب کجا                         ببین تفاوت ره کز کجاست تا کجا



نویسنده » منای قرب » ساعت 6:11 صبح روز شنبه 86 مرداد 27

اون چیز هایی که به نظرما ساده و معمولی می رسند رو نادیده و دست کم می گیریم حقیقتا شگفت انگیزند با ملایمت به یادمون میارن که با ارزش ترین چیزها ساخته ی دست انسان نیستند و اون ها رو نمی شه خرید اون قدر خود رو مشغول نکنید که بی توجه از کنارشون بگذرید



نویسنده » منای قرب » ساعت 6:9 صبح روز شنبه 86 مرداد 27

احسان دارای سه مرتبه است

اولین مرتبه این که به هر چیزی احسانی کنی و به نظر رحمت و شفقت به موجودات بنگری

مرتبه ی دوم آن عبادت به حظور تام است مثل اینکه عابد پروردگارش را می بیند

مرتبه ی سوم این که این مثل برداشته شود یعنی شهود رب با هر چیز و در هر چیز چنان که خدای تعالی فرموده است:هر کس روی خود را به سوی خداوند واگذارد و حال آن که در عمل خود نیکوکار باشد به دست آویز محکم چنگ زده است



نویسنده » منای قرب » ساعت 6:6 صبح روز شنبه 86 مرداد 27

چه خبرهاست که ندارم خبری                                     کو مرا خضر رهی تا که نمایم سفری

با که گویم که چه ها می کشم از دست دلم                          با تو گویم که ز احوال دلم با خبری

 

                                                   ******************

این سرگشته در این دنیای فانی منم

نه از خود خبری دارم نه از دیگری

سرگشته چو اهوی  خرامان به دشتی

 

 

این حیران زده از این روزهای وادی

گمگشته ام در کوی در به دری

ز دشتی به دیگری اما چه حاصل

 

 



نویسنده » منای قرب » ساعت 9:6 صبح روز شنبه 86 مرداد 13


امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد. احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی.
روز خوبی داشته باشی ...



نویسنده » منای قرب » ساعت 5:37 صبح روز یکشنبه 86 تیر 17

بهترین هدیه برای یه مادر چی می تونه باشه؟یک مادر همه چیزی رو که داره به فرزندش میده حالا این فرزند چی می تونه بهش بده؟؟؟

 

نـه آرد نـه آورده یـــزدان داور                 بقـدر و به قـیمـت چو زهرای اطهر

فرشته نخوانمش و حوری ندانمش            که حور و فرشته مر او راست چاکر

فرشته نه چون اوست پاکیزه طینت           نه حـور جنـان همچو او پاک گـوهـر

در افتاده یک ذره از نور پاکش               بـخـورشـیـد از آن گـشته مهـر مـنـور

مهین مظهر عصمت کردگاری                بـهین جفـت و دخـت و ولـی و پیمبـر

تو هرچ بخواهی خداوند خواهد                یکــی حـاجـتــی دارم آن را بــر آور

نخستین خود از مرحمت کن شفاعت         گـــنـاهـان ایـن بـنـده روز مـحـشـر

روا نیست  سوزد بنیران کسی کو            تـــرا مــدح گــو بـاشـد وتهـنـیـت گـر

 

میلاد حضرت  فاطمه ی زهرا (س) بر همه ی مسلمان ها مبارک باشه به خصوص بر همه ی زنان مسلمون



نویسنده » منای قرب » ساعت 5:48 صبح روز چهارشنبه 86 تیر 13

همیشه ،توی همه ی اتفاقاتی که هر روز می افته خدایا تو بهتر می دونی که چه کار کنی اون چیزی که تو بخوای مطمئنا بهترین ممکن هست ولی ما دائم سر مخالفت رو بلند می کنم فقط باید این رو فهمید که راضی شدن به رضای تو بهترین را رسیدن به آرامش با بهترین نتیجه ی ممکن هست



نویسنده » منای قرب » ساعت 5:16 صبح روز سه شنبه 86 تیر 12

border="0" ALT="Google" align="absmiddle">
Time spent here: